سیب سرخ کوچولوسیب سرخ کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات یک سیب سرخ خوردنی!

سونو NTقسمت اول

ماجراهای سیب کوچولو. این داستان:سیب کوچولو به آزمایشگاه میرود. زمان: 10آبان 1391.موقعییت مامانی و بابایی:آزمایشگاه تخصصی نرگس.مامورییت:سونو NT سلام سیب کوچولوی خوشمزه ی من.روز دهم آبان من +بابایی+یه دنیا استرس راهی آزمایشگاه شدیم تا آزمایش NTرو انجام بدیم.این آزمایش برای غربالگری جنین در 3ماه اوله.ازونجایی که حساب کتاب دکی من ضعیف بود هفته ی دهم منو فرستاد برای آزمایش در حالی که بقیه ی نی نی ها هفته ی 12-13 به این آزمایش میرن.صبح میخواستم ناشتا برم آزمایشگاه شانس آوردم که بابایی نذاشت و گرنه از گرسنگی تلف میشدیم.به محض ورود به آزمایشگاه سریع به قسمت نمونه گیری رفتیم.یه عالمه مامان و بابا اونجا بودن.من و بابایی خود...
10 آذر 1391

سونو NTقسمت دوم

سلام سیب کوچولوی من  با اینکه قرار بود تا 14روز بعد از سونو ی آخرت صبر کنم اما طاقت نیاوردم و 20آبان بابایی رو راضی کردم که ما رو ببره آزمایشگاه. این بار مستقیم به بخش سونوگرافی رفتیم.با اینکه سعی کرده بودیم با سرعت نور حرکت کنیم و تقریبا خیلی زود به آزمایشگاه رسیدیم اما باز هم اونجا یه عالمه مامان زودتر از ما نوبت گرفته بودن.دکتر رفته بود عمل و ما دوباره باید منتظر میموندیم .من نمیدونم چرا هر وقت نوبتم میشه دکتر عمل داره .بعد از یه عالمه انتظار دکتر بالاخره اومد و بعد از یه کلی انتظار مجدد بالاخره نوبت من شد. .   شوهری مثل دفعه ی قبل دوربین به دست منتظر سیب کوچولو بود.روی تخت دراز کشیدم.دکتر خیلی اخمو به نظ...
8 آذر 1391

سیب کوچولو.برآورده شدن یک دعا

(( السلام علیک یا ابا عبدالله ) تقریبا پارسال همین موقع ها نزدیک نذر مادرجون(مامان همسری) مصادف با تاسوعای 1390 بود.مادرجان نذر دارن هر سال تاسوعا  شله زرد پخش کنن و همه ی خانواده ی شوهری خونه ی آقاجون جمع میشن.پارسال موقع هم زدن دیگ من وبابایی نذر کردیم که  سال دیگه خدا بهمون یه فرشته ی قشنگ بده. و تو قشنگترین فرشته ی خدا اجابت این دعا بودی. به موعد نذر نزدیک میشیم.امسال حال و هوای جدیدی داریم امسال در حالی دیگ نذری رو هم میزنیم که برای شکفتنت لحظه شماری میکنیم.در حالی نذری پخش میکنیم که با تمام وجود قدر دان  برآورده شدن دعا و نگاه امام حسین هستیم.نگاه مهربانی که ت...
3 آذر 1391
1